دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

ای کاش

کاش من ٬من نبودم 

خیلی وقتا آرزو کردم کاش دختر نبودم چون تو ایران واقعا دخترا نمی تونن به آرزو های واقعی شون برسن .همش باید تظاهر کنن مثل بقیه ی زنا تنها هدف و آمال زندگیشون داشتن یه شوهر خوب و چند تا بچه ی تپل مپل با ادبه!!!!!!!!!!!! 

اما واقعا این جور نیست. 

 تو ایران اگه یه دختری سر سخت بیفته دنبال آرزو هاش یا بهش می گن دیوونه است یا مردای جامعه منعش میکنن حتی زن ها هم منعش می کنن!!!!!!!!!!! 

نه این که رک بگن نه تو نباید این کار رو انجام بدی ولی رفتارشون این و نشون میده   

مثل رانندگی که هیچ کس به خانما نمیگه که نرین رانندگی یاد بگیرین ولی وقتی می شینی پشت ماشین تا راننده ی مرد می بینه راننده ی ماشین جلوییه زنه دستشو می ذاره روی بوق!!!!!!!!!!!!!!!!!!! بعدم میگه راننده اش زنه که بلد نیست  انگار خود مردا خیلی رانندگی بلدن اما با پر رویی کار خودشونو می کنن و همیشه هم حق به جانبن!!!!!!!! 

تقصیر خود زنها هم هست آخه هیچ وقت خودشونو باور نکردن.  

ولی اگه یه پسر بیفته دنبال آرزو هاش و حتی برای رسیدن به خواستش شب ها هم خونه نیاد کسی که مواخذه اش نمی کنه هیچ٬ همه هم تشویقش می کنن و ازش تعریف می کنن که پسر کاری و آقاییه!!!!!!!!!

امروز یه اتفاقی افتاد که آرزو کردم واقعا پسر بودم وقتی می بینم پسرایی که اطرافمم عرضه ی کار کردن ندارن و من که هم استعدادشو دارم و هم علاقه وافر٬ نمیتونم وارد صنعت بشم فقط به خاطر اینکه یه محیط مردونه است و جای یه زن نیست یا اینکه کسی زنها رو اصلا حساب نمیکنه و فکر نمی کنه که از خیلی از مردها بهترن و توانایی های زیادی دارن . 

گاهی وقتا با خودم فکر می کنم حتی اگه درسم تموم بشه و من مهندسم بشم کسی حاضر نشه روی من حساب باز کنه 

نمی دونم شایدم من خیلی بدبینم و افکارم منفی شده ولی واقعا دوست داشتم پسر باشم تا بتونم به آرزو هام برسم . 

نمی دونم خدا شایدم من حسودم یا این که این حق دختراس که همیشه تو سری خور باشن و جنس غالب همیشه باید مردا باشن . 

خدایا! به دلم آرامش بده و کمکم کن تا به اهداف و آرزو هام برسم و بتونم موانع رو از سر راهم کنار بزنم. 

خدایا!

دانستنیها ۱۴

۱۴.اصول موفقیت 

 

۱.به اهداف بزرگ بیندیشید. 

۲.هوش و استعداد خود را باور کنید. 

۳.از فرصت ها و شانس های خود بهره برداری نمایید. 

۴.خواستن٬توانستن است. 

۵.غیر ممکن وجود ندارد. 

۶.کارهای بزرگ را آزمایش کنید. 

۷.تمام نیروی خود را در یک نقطه ی فکری متمرکز کنید. 

۸.از ضمیر نا خود آگاه خویش یاری بجویید.

من و عشق و خدا

من یک عمر به خدا دروغ گفتم و خدا هیچ گاه به خاطر دروغ هایم مرا تنبیه نکرد! 

 

می توانست اما رسوایم نساخت و مرا مورد قضاوت قرار نداد. دل سیاهم را دید اما سنگش نکرد و باران محبتش را همچنان بارید با این امید که روزی این صفحه دی کدر و مات پاک شود. زلال زلال چون آیینه ٬ چون آب. هر آنچه گفتم باور کرد و هر بهانه ای آوردم پذیرفت هر چه خواستم عطا کرد و هر گاه خواندمش بر درگاه دل حاضر یافتمش. 

 

اما من هرگز حرفش را باور نکردم. وعده هایش را شنیدم اما نپذیرفتم. چشم هایم را بستم تا زیبایی جمالش را نبینم و گوش هایم را نیز ٬ تا صدای مهربانش را نشنوم. من از خدا گریختم بی خبر از آنکه خدا با من و در من بوود. تنها کسی که حرف هایم را پذیرفت و باور کرد. با این همه گناه ٬ این همه تباهی ٬ این همه سر افکندگی٬ و آنگاه نجاتم داد. 

 

نمی دانم چگونه؟ اما در کمترین زمان ممکن از زیر آوار زندگی بیرون آمدم و دوباره احساس آرامش کردم . گفتم : خدای عزیز! بگو چه کنم؟  

خدا گفت : هیچ! فقط عشقم را بپذیر و مرا باور کن و بدان در همه حال در کنارت هستم. بی آنکه مرا بخوانی٬ همیشه مرا در کنار خویش خواهی یافت٬ بی آنکه بگویی ٬ خواهم شنید حرف های دلت را . و بی آنکه بخواهی ٬سبد سبد مهر نثارت خواهم کرد.  

گفتم: چگونه عشقت را بپذیرم؟ اصلا این دل سیاه٬ این ذل زشت٬ این دل پلید٬ این دل پر گناه را آیا جایی مانده تا عشقت در آن جای گیرد؟ عشق تو مخصوص دل های پاک است و معصوم و بی گناه.  

و خدا باران مهرش را بر کویر خشک دلم باراند و با لبخندی هر چه زیبا تر گفت: من کسانی را که دل سیاه خود را زیر پا له می کنند و با حسرتی جانکاه به سراغم می آیند دوست تر دارم!  

پرسیدم چرا اصرار داری تا باورت کنم؟  

گفت: اگر مرا باور کنی٬ خودت را باور می کنی و اگر عشقم را بپذیری٬ وجودت آکنده از عشق می شود. آن وقت به آن لذت عظیمی دست می یابی که در جستجوی آنی و دیگر نیازی نیست برای ساختن کاخ رویایی خوشبختی ٬ خود را به زحمت بیندازی. چرا که با من خوشبخت ترین خواهی بود. چیزی نخواهد بود که تو نیازمند آن باشی و نداشته باشیو چرا من و تو یکی می شویم. بدان که من عشق مطلق ٬آرامش مطلق و نور مطلقم و از هر چیز بی نیاز. اگر عشقم را بپذیری ٬می شوی عشق نور ٬آرامش و بی نیاز از همه چیز و همه کس. 

 دست در دستان مهربانش نهادم و دل به عشقش دادم. با هم راه سپردیم در کوچه های تنگ زندگی . اما دیگر نه هراسی از طوفان داشتم٬ نه از تاریکی. نه از گم شدن ٬ و نه از آوار غم ها. چرا که با او بی نیاز شدم. با رسیدم به عشق٬ به نور٬ به آرامش٬ به هر آنچه که اوست. به هر آنچه نیکی و خوبی. 

 

 

آری با او عاشق ترین شدم و بی نیاز ترین  

 

 

 

 

 

 

 

چقدر ساده است پر از نیاز بودن...

شب‌بوى مست‌ باغ
از  رایحه خوش حضورت مست مستم
نمیدانم چه هستم ، نیستم ، یا که هستم
خدایا قلب ما را طاقتى نیست
چه گویم
زدست عشق من باز هم دلشکسته‌ام
   رنج است ؛ ولى زیباست ... 

 

 

لبانت

 

 

به ظرافت شعر

شهوانی‌ترین بوسه ها رابه شرمی چنان مبدل می کند..
جاندارغارنشین از آن سود می‌جوید
تا به صورت ِ انسان درآید. 

عاطی

نی نی گولو

 

 

  

 

 

 

اینم عکسای نی نی گولویی برای دختر عمه ی عزیزم که نی نی گولو دار شده 

دانستنیها ۱۲-۱۳

۱۲.معمای لبخند 

روزی پس از اجرای یک برنامه ی هنرمندانه توسط کرایسلر نوازنده ی بزرگ ویولن ٬ خانمی در میان جمعیت با هیجان فریاد زد و گفت: «حاضر بودم همه ی زندگیم را بدهم تا بتوانم مثل شما ویولن بزنم.» 

آقای کرایسلر لبخندی زد و گفت: « من نیز همین کار را کرده ام.» 

 


 

 

۱۳.راز و رمز موفقیت توماس ادیسون 

« راز موفقیت من ۱٪نبوغ و الهام و ۹۹٪ تلاش و پیگیری بوده است. من هرگز هیچ کار ارزشمندی را به طور تصادفی انجام نداده ام؛ همه ی اختراعات و ابداعات من نه برحسب تصادف بلکه با کار و تلاش خستگی ناپذیر حاصل شده اند.»

غربت

دلم خوش است به گل های باغ قالی ها 

که چشم باران دارم ز خشکسالی ها 

 

به باد حادثه بالم اگر شکست٬چه باک! 

خوشا پریدن با این شکسته بالی ها! 

 

چه غربتی است٬عزیزان من کجا رفتند؟ 

تمام دور و برم پر ز جای خالی ها 

 

زلال بود و روان رود رو به دریایم 

همین که ماندم مرداب شد زلالی ها 

 

خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود  

که دل زدیم به دریای بی خیالی ها 

 

قیصر امین پور 

 

 

]