دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

دست خودت نیست...........

دست خودت نیست ، زن که باشی
گاهی دوست داری
تکیه بدهی ، پناه ببری ، ضعیف باشی
دست ِ خودت نیست ، زن که باشی
گهگهاه حریصانه بو میکنی دستهایت را..شاید عطر ِ تلخ و گس ِ مردانه اش
...لا به لای انگشتانت باقی مانده باشد !
دست خودت نیست ، زن که باشی
گاهی رهایش می کنی و پشت ِ سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش
به این امید که او خوشبخت باشد
دست ِخودت نیست ، زن که باشی
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی
من زنـــــــــم
نگاه به صـــــــدا و بدن ظریفــــم نکن
اگــــــــــر بخواهم
تمـــــــام هویت مردانه ات را به آتش خواهم کشــــــــــــید ...

چشمانت

ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و می دانم
چرا بیهوده می گویی دل چون اهنی دارم
نمی دانی نمی دانی که من جز چشم افسونگر
در این جام لبانم باده ی مرد افکنی دارم.
ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و می دانم
چرا بیهوده می گویی دل چون اهنی دارم
نمی دانی نمی دانی که من جز چشم افسونگر
در این جام لبانم باده ی مرد افکنی دارم.
چرا بیهوده می کوشی که بگریزی ز اغوشم
از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت اغوشی
نمی ترسی؟که بنویسند نامت را
به سنگ تیره ی گوری شب غمناک خاموشی
بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و  این دوری
فدای لحظه ای شادی کن این رویای هستی را
لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پر می
چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را
تو را افسون چشمانم ز ره برده ست و می دانم
که سر تا پا به سوز خواهشی  بیمار می سوزی
دروغ است این اگر پس ان دو چشم راز گویت را
چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه می دوزی؟

                                                                                                   فروغ فرخزاد

دکتر شریعتی

زنده بودن را به بیداری بگذرانیم که سالها به اجبار خواهیم خفت