دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

رفته اى اینک ، اما آیا
باز مى گردى ؟!
چه تمناى محالى دارم !!!
خنده ام مى گیرد ...
گاه مى اندیشم ، آن زمان که خبر مرگ مرا از کسى مى شنوى ...
با چه حسى خواهى گفت ، عجب ! عاقبت مرد ؟! ...
افسوس !
کاشکى مى دیدم !
من به خود مى گویم :
      چه کسى باور کرد ، جنگل جان مرا ، آتش عشق تو خاکستر کرد ...
 

نظرات 1 + ارسال نظر
محمود دوشنبه 10 دی 1386 ساعت 08:45 ق.ظ http://www.mahmoodsaremi.blogfa.com/

آقای استاندار

سلام...

خانه ات آباد خانه ما که خراب شد

زنم که رفت

دخترم ماند،با دو پای لنگ من!

و چند نخل کمر شکسته

آقای استاندار...

روزگار به کامتان کام ما که تلخ شد

روزهایم سپری شد زیر چادر اهدایی کمیته امداد

از دوری عزیزانم چشم هایم و از بی آبی نخل هایم خشکیدند!

آقای استاندار...

عمرتان طولانی عمر ما که تباه شد

با ماهی ۵۰ هزارتومان خوردیم تا نمیریم

زیر سایه شما و خط فقر...!

آقای استاندار

دلتان شاد دل ما که ناشاد شد

مرضیه بزرگ تر شد و چادر ما کانکس!

برای دخترم خواستگار آمد

ولی ........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد