سهراب گفتی:چشمها را باید شست......شستم ولی !......... گفتی: جور دیگر باید دید.......دیدم ولی !.............. گفتی زیر باران باید رفت........رفتم ولی !............. او نه چشمهای خیس و شسته ام را..نه نگاه دیگرم را...هیچ کدام را ندید !!!! فقط در زیر باران با طعنه ای خندید و گفت: " دیوانه باران ندیده
چه عجب تو آپ کردی
چه رمنس شدی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!
پس چرا شمارنده اعضا نذاشتی؟؟؟؟
مرگ یعنی انتقاد از پا به سر
شرح حال کار این مردان کر
مرگ یعنی یاد کردن از سبو
انتقاد از نرخ بازار لبو
مرگ را اجلاس ما تصویب کرد
پرده برداری ز نرخ سیب کرد
مردم بیچاره پرپر می زنند
ساکت اینجا از قفا سر می زنند
شیر را با آب در هم می کنند
نمره ات را بیخودی کم می کنند
تا سخن از قیمت نان می رود
از سر هر زلف ما جان می رود
درد ما سر در گریبان بردن است
اشتباهی مال مردم خوردن است
چشم ها را بارها ما شسته ایم
از شتر دیدی ندیدی خسته ایم
بار ها ما جور دیگر دیده ایم
بر گرفتاریمان خندیده ایم
سلام سرکار مهدیه خانم امیدوارم که روزگار بر جناب عالی خوش بگذرد و در صحت و سلامتی به سر برید همچنین سلام الکترونیکی اینجانب را به امیر آقا برسونید ...
از حسن توجه شما به دلپاره های وب نوشت ما ممنون و متشکریم ...
امیدواریم که زندگی مشترکتان هر روز شیرین تر از دیروز باشد ...
فعلتن بای ... امیر حسین و مونا ...
www.DELNAME.tk