دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

دل نگار

تو دلم خیلی چیزاست که به هیچ کس نمی تونم بگم حتی تو !!!

مامان شدم...!!!

سلام بلاخره مامان شدم با یه عالمه بچه های گوگولی مگولی 

نه نینی نیست شوکه نشین...!!!!!! 

الان ۹ تا بچه دارم که خودم به دنیاشون آوردم و خودمم دارم بزرگشون می کنم....!!!! 

 

اینم عکساشون....: 

 

 

 

 

  

 

 

این جیگر هم دیشب به دنیا اومده: 

 

 

 

اینم لحظه ی تولدش: 

 

 

 

خیلی شیرین و دوست داشتنین 

ببین بچه ی خود آدم چه مزه ای داره...!!!!

نظرات 5 + ارسال نظر
Black13 چهارشنبه 23 دی 1388 ساعت 09:51 ب.ظ http://Black13.blogsky.com

سلام...
ممنون که اومدین و وقت گذاشتین و با حوصله به سوالام جواب دادین...
انشاءالله بتونم براتون جبران کنم....
خوشحال میشم باز هم بهم سر بزنید...
منم حتما خدمت می رسم...
موفق و موید باشید...
بازم ممنون از زحماتتون...
ضمنا بهتون تبریک میگم.کوچولوهای خوشگلی داری...
مگه رشته علوم دامی درس میخونی؟

سبله پنج‌شنبه 24 دی 1388 ساعت 06:17 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

میگم مطمئنا این منگلا که به خالشون نرفتن
من به این خوشگلی به این نازی به این ماهی!!!!!!!!!!!!!!!!

سبله جمعه 25 دی 1388 ساعت 06:25 ب.ظ http://www.sabaleh.blogsky.com

بچه دانشگاهم

روزگارم خوش نیست

اندر این وادی بی کالا حیرانم

علمی دارم من

خورده پولی؛سر سوزن هوشی

دوستانی بهتر از شمر یزید!

گاه کاهی در ان وادی با حرمت

من بیچاره به دنبال خودم

بچه دانشگاهم

پیشه ام گپ زدن است

گاه گاهی هم مینگارم

اما میدانم گپ زدن بیهوده است

خوب میدانم دانشم کم عمق است

بچه دانشگاهم

شاید نیستم دانشجو

کارت من گم شده است

من به مشروط شدن نزدیکم

اشنایم با عاقبت دانشجو

من ندیدم هرگز یک نمره ی ۲۰

من به یک نمره ب ناقابل ۱۰ خشنودم

بچه دانشگاهم

دانشکده از ان من

جایگاهی که در ان نمره عالی نیست

اتوبوسی که در ان صندلی خالی نیست

بچه دانشگاهم

روزگارم خوش نیست

حذف یک نمره به فرماندهی کامپیوتر

فتح یک ترم به دست ترسیم

قتل یک نمره به دست استاد

مثل یک لبخند در اخر ترم

بچه دانشگاهم

روزگارم خوش نیست

بد نگوییم به استاد اگر درس نگفت

و نپرسیم کجاییم

به چه کار امده ایم

کار ما نیست شناسایی بی نظمی ها

کار ما شاید این است که در حسرت

یک صندلی خالی پیوسته شناور باشیم
ماله وبلاگ دل نوشته ها

طاهره یکشنبه 4 بهمن 1388 ساعت 07:00 ب.ظ http://baraneeshgh-67.blogfa.com

خدا بگم چیکارت نکنه فک کردم خودت نی نی دار شدیییییییییییی!

بابا جان بودو خودتم بیار دیگه ببین چه لذتی داره:)

اخه نه که من تجربه کردم .....!

گیلاس دوشنبه 5 بهمن 1388 ساعت 11:26 ب.ظ http://monzo.blogsky.com

ای جاااان من عاشق جوجه ام!! باید یه روز بیام از پرورشگاهت دیدن کنم!! البته اگه رام بدی و بازدید برای عموم آزاد باشه من مشتاقم!!
ند روز پیش به مامانم میگفتم چی میشد آدمها هم مثل مرغ تخم میذاشتن!! اونوقت باید ۹ ماه تخم ها رو کنار اتاق میذاشتیم و نوبتی روش میشستیم!! خوب بودا!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد