هر سال که ما بزرگتر میشویم
ادعای بزرگ بودن میکنیم
و این ادعا باعث میشه خیلی چیزا رو نبینیم
یادش بخیر دوران کودکی
به خاطر خرید عید تا چند شب خواب نمیرفتیم
تازه بعد از سیزده بدر که میرفتیم مدرسه همه لباسامون رو نشون هم دیگه میدادیم
وقتی که عیدی هامون رو جمع میکردیم بابا از ما میگرفت که ببره بانک بذاره ولی آخرش نفهمیدیم این بانک کجا هست
نو بهار است در آن کوش که خوش دل باشی که بسی گل بدمد باز تو در گل باشی
سلیم
آخه چرا دروغ میگی ؟!؟!؟!؟!
ما کی میرفتیم خرید عید
تازه نامرد تو که همیشه عیدیاتو خودت میذاشتی تو حساب ......